کارشناسان معتقدند نقطه آغاز تربیت نسل مقاومت، مادران هستند؛ مادرانی که باید خود به فرهنگ ایستادگی و مقاومت مجهز شوند.
خبرگزاری مهر، گروه جامعه؛ در شرایطی که تحولات منطقه و تجربه جنگ ۱۲ روزه اخیر بار دیگر اهمیت تابآوری اجتماعی را نمایان ساخته، بحث درباره تربیت نسل مقاوم و نقش خانواده بهویژه مادران بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. کارشناسان معتقدند نسل آینده باید علاوه بر مصونماندن از آسیبهای روانی جنگ، توانایی ایستادگی و ادامه زندگی عادی در شرایط بحران را داشته باشد؛ موضوعی که تحقق آن بدون فرهنگسازی جدی در میان مادران، نقشآفرینی رسانهها، مدیریت شهری و نهادهای آموزشی امکانپذیر نخواهد بود. در این خصوص با سیده فاطمه نعمتی مدیر اندیشکده رسانه و جامعه به گفتگو پرداختیم که مشروح آن را در زیر میخوانید.
بسیاری معتقدند در شرایط جنگی باید کودکان را از فضای بحران دور نگه داشت تا دچار ترس و آسیبهای روانی نشوند اما تربیت نسلی مقاوم نیز ضروری به نظر میرسد. چگونه میتوان این دو نگاه را در کنار هم قرار داد؟
در ابتدای بحران طبیعی است که خانوادهها تلاش کنند فرزندان خود را از فضای جنگ دور کنند. این اقدام در کوتاهمدت برای کاهش اضطراب و آسیبهای روانی ضروری است. اما در بلندمدت، جامعه ما نیازمند نسلی است که با مفهوم مقاومت آشنا باشد و بتواند در برابر تهدیدها ایستادگی کند. این امر بدون حضور مادران مقاوم امکانپذیر نیست. مادرانی که خود آماده و توانمند نباشند، قادر به پرورش فرزندانی مقاوم نخواهند بود. تجربه نوار غزه نشان میدهد که با وجود بمبارانهای مستمر، مادران توانستهاند زندگی عادی را حفظ کنند.
رسانهها و نهادهای محلی فرصت طلایی جنگ ۱۲ روزه را از دست دادند
به نظر شما مادران ایرانی چگونه میتوانند، همانند مادران غزه فرزندان مقاومی تربیت کنند؟
این موضوع به تفاوت نسلی بازمیگردد. مادران دهه ۵۰ و ۶۰ خود طعم جنگ و مقاومت را چشیده بودند، اما حتی آنها هم در بسیاری از موارد نتوانستند روحیه ایستادگی را به فرزندانشان منتقل کنند. حال آنکه مادران دهه ۷۰ اساساً تجربهای از جنگ ندارند و با مفاهیم مقاومت و استقامت بیگانهاند. بنابراین، اولین گام در مسیر تربیت نسل مقاوم، آموزش و توانمندسازی مادران امروز است تا بتوانند این فرهنگ را به فرزندان خود منتقل کنند.
رسانهها بهویژه صداوسیما نقشی اساسی در فرهنگسازی دارند. در جنگ ۱۲ روزه، به دلیل محدودیتهای اینترنت، نگاه مردم بیش از هر زمان دیگری به تلویزیون دوخته شد. اما متأسفانه این فرصت طلایی از دست رفت. رسانه ملی میتوانست در حوزه روانشناسی بحران، آموزش ادامه زندگی عادی، و چگونگی مواجهه کودکان با شرایط جنگی، برنامههای کاربردیتری تولید کند. با این حال، تمرکز صرف بر اخبار جنگ مانع از بهرهبرداری کامل از این ظرفیت شد.
به نظر شما مدیریت شهری و نهادهای فرهنگی چه اقداماتی میتوانند برای ترویج فرهنگ مقاومت انجام دهند؟
مدیریت شهری باید همواره یادآور فرهنگ ایثار و مقاومت در زندگی روزمره باشد. نامگذاری خیابانها و اماکن به نام شهدا، برگزاری برنامههای فرهنگی و حضور فرماندهان و چهرههای مقاومت در مدارس از جمله اقدامات مؤثر است. آموزش و پرورش نیز باید بخش پرورشی را جدیتر بگیرد. دانشآموزان باید با الگوهای مقاومت آشنا شوند، از نزدیک با شخصیتها دیدار کنند و حس افتخار و تعلق در آنان شکل بگیرد.
تربیت نسل مقاوم با فعالیتهای اجتماعی و محلی چگونه تقویت میشود؟
این موضوع بسیار مهم است. مساجد، سراهای محله و مراکز فرهنگی میتوانند به پایگاههایی برای روایتگری، مشاوره و آموزش تبدیل شوند. ایجاد فضاهای تخلیه روانی و گفتوگو برای خانوادهها و کودکان ضروری است. تجربه غزه نشان داده است که کنشگری اجتماعی و همبستگی مردمی نقش مهمی در انتقال فرهنگ مقاومت دارد. در ایران نیز باید چنین کلونیها و گروههایی ایجاد شوند تا حتی در غیاب رسانه رسمی، روایت مقاومت به جامعه منتقل شود.
آیا ما تجربهای در زمینه سازماندهی مردم و بهویژه زنان در شرایط بحرانی داریم؟
بله دوران کرونا نشان داد که زنان میتوانند با دوخت ماسک و تجهیزات پزشکی یا حتی روایتگری و حمایت اجتماعی، نقشی اساسی ایفا کنند. این تجربه باید در نهادهایی مانند پدافند غیرعامل سازماندهی شود تا در بحرانهای آینده نیز به کار آید. متأسفانه پس از کرونا بسیاری از نهادهای خودجوش مردمی از بین رفتند، در حالی که باید با محوریت بسیج محلات و مساجد دوباره احیا شوند. در جنگ اخیر نیز گروههای جهادی تمایل به فعالیت داشتند اما به دلیل نبود سازماندهی مشخص، ظرفیتهای آنان بهطور کامل استفاده نشد. این تجربیات نشان میدهد که برای تربیت نسل مقاوم، باید هم خانوادهها و هم جامعه به صورت منسجم آماده باشند.