در پی درگذشت احمد توکلی، عباس عبدی، فعال اصلاح طلب، در گفتو گویی اشاره کرد: «احمد توکلی معتقد بود که مبارزه با فساد جناحی نیست، یا این ویروس مرگباری است که به کالبد نظام رخنه کرده.»
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
آقای توکلی جزو نسل اول سیاستمداران اصولگرا بودند. تفاوت سیاستمداران نسل آقای توکلی و خود آقای توکلی با نسل بعدی اصولگرایان در چه بود؟
به طور طبیعی نسل اول جوانان در انقلاب گرایشهای گوناگون و از همان ابتدا نیز مرزبندیهایی داشتند، بویژه پس از اختلافات درون زندان شاه، این مرزبندیها ابتدا میان مذهبیها و غیر مذهبیها و سپس میان خود مذهبیها شدید بود.
بخشی از آنان روحیه مخالف دیدگاههای جدید داشتند و تعلق خاطر فراوانی به روحانیت به عنوان حاملان اسلام راستین داشتند و همه چیز را در فقه خلاصه میکردند. گروه مقابل چنین نگاهی نداشتند و عقل بشر، عرف و علم را فدای فقه نمیکردند.
این تفاوت آن زمان خیلی برجسته شد. مرحوم توکلی نیز در چهارچوب فقهی فکر میکرد و با اینکه در جوانی وزیر کار و سخنگوی دولت شد، با قانون کار مخالف بود و شورای نگهبان هم نسبت به این قانون همین رویه را داشتند تا اینکه توجیهاتی برای تأیید آن قانون پیدا کردند و آقای توکلی هم به راحتی از دولت رفتند.
آن نسل از جوانان انقلاب که به اصولگرا مشهور و سپس در روزنامه رسالت متمرکز شدند، چند ویژگی مثبت داشتند که آنان را متمایز میکند. اول اینکه اغلب در دانشگاههای خوب درس خوانده بودند و دانشگاه آنان رانتی نبود.
دوم اینکه به آنچه میگفتند معتقد بودند و برای منافع شخصی نبود. سوم و مهمتر این که بسیار اخلاقی و اهل گفتوگو بودند. من با تعدادی از آنان در جلسات زیادی مناظره و گفتوگو میکردم. به یاد ندارم پا را از روی ادب فردی و انسانی فراتر گذاشته باشند. بسیار مؤدب و مبادی آداب بودند.
درک خوبی از ادب اسلامی و احترام متقابل داشتند. صداقت آنان نیز با نسل جدید به کلی متفاوت است. هنگامی هم که آقای توکلی دید فساد ریشههای انقلاب و نظام را خشک میکند، از امکان و موقعیت خود استفاده کرد و نهادی ضد فساد ایجاد کرد که تا حدودی موفق بود.
شاید موانع بیرونی و بیماری ممتد او را از این کار مهم بازداشت. توکلی زندان رفته و مبارزه کرده و هزینه داده بود، اما یادم نمیآید که بخواهد نان این رفتارش را بخورد، در حالی که امروزیهای آنان اغلب نانخوری مبارزان قبلی را میکنند. خداوند رحمتش کند.
شما در دورهای دعوت شدید تا در نهاد «دیده بان شفافیت» با آقای توکلی و گروه او فعالیت کنید. این دغدغه آقای توکلی، به نظر شما ناشی از چه بود؟ چقدر موفق بود و اشکالات این دیدگاه آقای توکلی، در مبارزه با فساد چه بود؟
ایشان معتقد بود که مبارزه با فساد جناحی نیست، یا این ویروس مرگباری است که به کالبد نظام رخنه کرده. سابقه اقدامات مرا در روزنامه «سلام» در مبارزه با فساد میدانست.
در ماجرای ۱۲۳ میلیاردی پرونده مشهور بانک صادرات، در ماجراهای واگذاری کارخانجات دولتی، در ماجرای بانک سپه پاریس یا در ماجرای فساد برنج، دیده بود که چگونه دقیق و مؤثر ورود کرده بودیم. من هم هر گاه دعوت کرد رفتم، اما در مقطعی دیدم توان انتشار برخی از گزارشها را ندارد و از این جهت طبعاً ناراحت بود.
مهمترین اشکالی که به مبارزه آن مرحوم با فساد وجود داشت، عدم تمرکز بر اصلاحات ساختاری اقتصادی بود، هر چند در این مورد هم باید منصف بود، زیرا کوشش زیادی کرد تا «قانون دسترسی آزاد به اطلاعات» را تصویب کرد و برای اجرای آن هم خیلی کوشید، اما الان آن قانون به تاریخ پیوسته و هیچ کس ترهای برای آن خرد نمیکند.
سیاستمداران میروند، اما سیاستها و نتایج سیاست هایشان میماند. شما نه به عنوان یک فرد، بلکه از احمد توکلی به عنوان یک سیاستمدار، چه داوریای میتوانید داشته باشید؟
طبعاً من در مقاطع زیادی بویژه در دو دهه اول در جناح مقابل ایشان بودم، اما در دو دهه اخیر آن مرزبندیها را دیگر نمیدیدم. حتماً قدری ایشان تغییر کرده بود و قدری هم من. شاید ویژگیهای اخلاقی دو طرف هم در این ماجرا مؤثر بوده است.
اما اگر بخواهم در میان مجموعه جوانان ابتدای انقلاب از اصولگرایان، چند نفر را نام ببرم که صادقانه و مؤثر، بر حسب توان خود برای بهبود اوضاع کوشیدند، حتماً یکی از آنان مرحوم توکلی است. شاید برخی دوستان ما انتظار داشتند که مرزبندی بیشتری داشته باشد، اما در همین حد هم نمونه بود و مرزبندیهای قابل قبولی داشت و در بند ملاحظات جناحی نبود و نقدهای خود را صریح انجام میداد و نان به نرخ روز نخورد. نزد آن جناح، اگر نگویم بینظیر، حداقل کمنظیر است.