یک کارشناس رسانه درباره پذیرش و اعمال ردهبندی سنی آثار سینمایی گفت که این نوع تساهل، یک انحراف جدی از اصول فرهنگی است.
به گزارش خبرنگار مهر، در سالهای اخیر، مقوله ردهبندی سنی در سینمای ایران به یکی از موضوعات پرمناقشه بدل شده است؛ ابزاری که از آن به عنوان راهکاری برای هدایت مخاطب و کنترل محتوای نمایشی یاد میشود، اما همچنان محل تردیدهای جدی است. در گفتگویی با سعید الهی، تهیهکننده سینما و کارشناس رسانه به بررسی انتقادی این پدیده پرداختیم. او ردهبندی سنی را در وضعیت کنونی نهتنها ناکارآمد، بلکه انحرافی از ریشههای اصلی مسائل فرهنگی میداند.
*با توجه به گسترش استفاده از ردهبندی سنی در تولیدات سینمایی، ارزیابی کلی شما از این سیاست چیست؟ به نظر میرسد شما با رده بندی سنی مخالف هستید؟
خیر؛ بنده با اصل ردهبندی سنی مخالف نیستم. متأسفانه آنچه امروز در ایران تحت عنوان «ردهبندی سنی» رواج یافته، بیشتر یک برچسب ظاهری و نمایشی است تا ابزاری واقعی و اثربخش در مسیر اصلاح فرهنگی. مشکل اصلی آنجاست که این سازوکار بدون زمینهسازی فرهنگی، آموزش عمومی و نظارت اجرایی مؤثر، صرفاً به صورت صوری پیاده شده است. خانوادهها، سینماداران و حتی خود فیلمسازان در بسیاری موارد نسبت به مفهوم و کارکرد این نظام آگاهی کافی ندارند. بنابراین نمیتوان انتظار داشت که این فرآیند تأثیری واقعی بر کنترل محتوای سینمایی داشته باشد.
*برخی معتقدند ردهبندی، روشی برای جلوگیری از آسیب به گروههای سنی آسیبپذیر است. با این نگاه چه نسبتی دارید؟
بهظاهر این استدلال پذیرفتنی است اما باید توجه داشت که اساساً چرایی نیاز به چنین تمهیدی خود جای سوال دارد. اگر ما به قوانین رسمی کشور در حوزه فرهنگ و هنر پایبند باشیم، نباید محتوایی تولید شود که برای گروهی از مخاطبان مضر تلقی شود. در واقع، ورود به مرحله ردهبندی، گویی پذیرش ضمنی این واقعیت است که آثار سینمایی مجاز به نمایش، واجد عناصری هستند که ممکن است برای برخی گروههای سنی زیانبار باشند. این نوع تساهل، یک انحراف جدی از اصول فرهنگیست. به بیان دیگر، اگر نظارت بر تولید محتوای سالم و منطبق با هنجارهای قانونی بهدرستی صورت گیرد، نیازی به ردهبندی نخواهد بود.
*آیا میتوان ردهبندی را مکمل نظارت دانست؟
متأسفانه در شرایط فعلی، ردهبندی نهتنها مکمل نظارت نیست، بلکه گاه جایگزین آن شده است. برخی آثار با استناد به ردهبندی بزرگسالانه، محتوایی را عرضه میکنند که آشکارا با معیارهای اخلاقی و فرهنگی جامعه در تضاد است، اما بهواسطه این برچسب، از نظارت دقیقتر رهایی مییابند. در واقع، ردهبندی به دستاویزی برای فرار از مسئولیت تبدیل شده است، نه ابزاری برای سامانبخشی.
*به نظر شما علت اصلی این وضعیت چیست؟
ما در ایران، پیش از هر چیز، نیازمند نهادینهسازی فرهنگ مصرف رسانهای هستیم. خانوادهها باید با مفاهیم سواد رسانهای، مخاطبشناسی و آثار روانی محتوای تصویری آشنا شوند. همچنین باید ساختاری مشخص و شفاف برای تعیین ردهبندیها با معیارهایی علمی، مشخص و غیرسلیقهای ایجاد شود. در فقدان این زیرساختها، حتی بهترین نظام ردهبندی نیز عملاً بیاثر خواهد ماند.
*جمعبندی شما درباره آینده این روند چیست؟
اگر بهراستی دغدغه ارتقا فرهنگی داریم، باید ردهبندی سنی را نه بهعنوان راهحل، بلکه بهعنوان حلقهای از زنجیرهای بزرگتر ببینیم. اصلاح سیاستهای تولید، نظارت اصولی بر محتوا، آموزش عمومی و تقویت سواد رسانهای خانوادهها باید در اولویت قرار گیرد. در غیر این صورت، ردهبندی سنی نهتنها کارکرد مثبت نخواهد داشت، بلکه با تضعیف مسئولیتپذیری نهادهای فرهنگی، زمینهساز بروز محتواهای آسیبزا نیز خواهد شد. ردهبندی سنی اگرچه در ظاهر ابزاری معقول به نظر میرسد اما در بستر ناکارآمد کنونی، به تنهایی نهتنها راهگشا نیست، بلکه میتواند به نوعی مشروعیتبخشی به عبور از مرزهای قانونی نیز تعبیر شود. سینمای سالم، پیش از ردهبندی، نیازمند سیاستگذاری فرهنگی روشن، نظارت شفاف، و گفتگوی مستمر با بدنه جامعه است.