فلسفه پزشکی نیازمند ورود به عرصه‌های جدید،برای آزمودن مفاهیم است
فلسفه پزشکی نیازمند ورود به عرصه‌های جدید،برای آزمودن مفاهیم است

جنگ و پزشکی دو امر کاملاً متضاد است. یکی در کار کشتن است و دیگری نجات جان انسان‌ها. یکی تخریب می‌کند و دیگری ترمیم.

به گزارش خبرنگار مهر، علیرضا منجمی، عضو هیئت علمی گروه فلسفۀ علم و فناوری پژوهشگاه علوم انسانی که سالهاست به صورت تخصصی در حوزه فلسفه پزشکی مشغول کار علمی است با پایان گرفتن جنگ ۱۲ روزه یادداشتی با عنوان «پزشکی و جنگ: هم‌نشینی شگفت‌انگیز دو امر متضاد» نگاشته است که در ادامه آن را می‌خوانید؛

جنگ و پزشکی دو امر کاملاً متضاد است. یکی در کار کشتن است و دیگری نجات جان انسان‌ها. یکی تخریب می‌کند و دیگری ترمیم. شگفت این کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و به هنگام جنگ، پزشکی حضور دائم دارد زیرا پزشکی در جنگ برای نجات جان مصدومان ضروری است. از سوی دیگر جنگ، پزشکی را وامی‌دارد تا تکنولوژی‌ها و روش‌های درمانی نوین ایجاد کند. از این رو ما با تخصصی مواجه می‌شویم که پزشکی نظامی (Military medicine) نام دارد. هم‌نشینی این دو واژه امر شگفت‌آور است، پزشکی و نظامی! اگر به تعریف پزشکی نظامی نظری بیفکنیم، پزشکی نظامی شاخه‌ای است که به مراقبت پزشکی نیروهای نظامی می‌پردازد و شامل پیشگیری، درمان و بازتوانی مصدومان جنگی است. البته این تخصص صرفاً مختص نیروهای نظامی نیست و شامل مراقبت از غیرنظامیان آسیب‌دیده در مناطق جنگی نیز می‌شود. از این رو وزن پزشکی در این ترکیب آشکارا بیشتر است.

یکی از موضوعات مشترک میان جنگ و پزشکی «بدن» است. بدن نظامی شده (militarized body) باید متلاشی شود و بدن طبی‌سازی (medicalized body) شده باید درمان شود. بدن نظامی شده تحت نظم و انضباط نظامی شکل می‌گیرد. بدن طبی‌سازی شده در چارچوب پزشکی و درمان است.

در زمان جنگ آنچه از طبابت به شیوۀ متعارف می‌شناسیم تغییر می‌کند. شیوه طبابت در جنگ تغییر می‌کند. سریع‌تر و اورژانسی‌تر می‌شود و آنچه اهمیت دارد، اولویت‌بندی مصدومان یا تریاژ است. تریاژ به فرآیند اولیت‌بندی بیماران بر اساس وضعیت حیاتی آنهاست. پرسش در تریاژ آن است که رسیدگی به کدام بیمار اولویت بیشتری دارد؟ چه کسانی می‌توانند منتظر بمانند و چه کسانی امیدی به زنده ماندشان نیست؟ آنچه در تمایز موقعیت جنگی و وضعیت‌های بالینی متعارف متفاوت است تمایز میان مصدوم و بیمار است. مصدوم بر اثر آسیب‌های جنگ است و نمی‌توان به آن بیماری (disease) اطلاق کرد بلکه بیشتر جراحت (injury) است.

با نظری به تاریخ پزشکی می‌توان دریافت پیشرفت علم پزشکی مرهون جنگ بوده است، جراحی ترمیمی و پلاستیک در جنگ جهانی اول و تکنیک‌های مراقبت اورژانسی و آنتی‌بیوتیک‌ها در جنگ جهانی دوم رخ داده است. روانپزشکی و PTSD و پزشکی هوایی در جنگ ویتنام پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای کرد.

اما باید به این پرسش هم پرداخت که چرا فیلسوفان پزشکی کمتر به موضوع پزشکی و جنگ پرداخته‌اند؟ همان‌طور که در زمان کرونا این مشکل رخ نمود و نشان داد که فیلسوفان پزشکی چندان مهیای مواجهه با آن نبودند اما در همان دوران مفاهیم جدیدی ابداع کردند مانند علم سریع. شاید هم خو گرفتن به مسائل قدیمی و غفلت کردن از مسائل روز که عادت بسیاری از فیلسوفان است این وضعیت را رقم رده است.

فلسفه پزشکی نیازمند آن است تا با ورود به عرصه‌های جدید هم چارچوب‌ها و مفاهیم پیش‌داشته را به بوتۀ آزمایش بگذارد و هم در مواجهه با وضعیت‌های جدید به فلسفه‌ورزی و تأمل بپردازند.